صدای ویلنسل، شکل و ساختار ویلنسل، طرز نگه داشتن و نواختنش برام جادویی و رمز آلوده... صداش ... آی ... صداش !
کاش واسه یادگیریش اینقد پیر نبودم و درین منطقه جغرافیایی زندگی نمی کردم.
امروز یهویی بدجوری دلم ریخت وقتی باز یادم افتاد که چقدر زندگی غم انگیزه.
چیزی که می ترساندم تنهاییم نیست، اینکه بیشتر مواقع بیش از حد دوستش دارم است.
...Late night work and Jazz
یه روز خاکستری می تونه روز خوبی باشه؟
بی قرار تو ام و در دل تنگم گِله هاست
آه! بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
«بال» وقتی قفس پَر زدن چلچله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مسئله هاست
زیاده روی به امید بهبوووووووووود .....
با سر و صدا و حضور شخصی پشت پنجره اتاقم بیدار می شوم.
"کی به این یابو اجازه داده بیاد پشت پنجره اتاق من ؟؟؟؟؟" فریاد می کشم.
در حین چایی خوردن با خبر مرگ کوهن روبرو می شوم. قلبم یک لحظه می ایستد... تمام خاطرات نوجوانی و جوانی من :( موسیقی دارد تمام می شود.موقع ناهار فیلم خشم و هیاهو را می گذارم ... ای وای ... شهلا جاهد و ناصر محمد خانی ... دوباره عین همان موقع که دادگاه شهلا جاهد را دنبال می کردم بهم می ریزم.
دیالوگهای فیلم به من می فهماند که حرفهای همه مردهای متاهلِ در فکر خیانت عین هم است. رد پای مریلا زارعی جا به جای فیلم دیده می شود.
دیگر بعدازظهر جمعه شده ... آخر جمعه از این گندتر هم می شود؟!
بعصی هنرجوها بهتره خودشونو معرفی نکنن و نگن شاگرد کدوم استاد بودن . والا ! استاد بدبخت جه گناهی کرده!!!
بچه که بودم فکر می کردم زنها دو دسته ن یا سی ساله ن یا پیرزن. وقتی خودم به سی رسیدم فهمیدم تعریفهام احتیاج به گردگیری دارن. ازون موقع عظمت و ابهت عددها برام ریخت. هی دونه دونه عددها بزرگتر میشن ولی معناشون برام کوچیکتر میشن.
دیروز وسط صبی همه راه افتاده بودن از یه سمتی به یه سمت دیگه ایجاد ترافیک کنن.تو هرمسیری می رفتی هم اون، هم مقابلش پره ماشین بود.
وقتی در ظرف برنجم رو باز می کنم و روش دوتیکه ته دیگ زعفرونی خوشگل می بینم، برای چند لحظه ترامپ رو فراموش می کنم!
آقای میم -خدمه کالج- در می زند و وارد دفترم می شود " شما نمی رین خانم تلخک؟"
" نه آقای میم ! من هستم. شما برید، چراغها رو خاموش کنید، درها رو هم قفل کنید. من هنوز کار دارم"
کاغذها دور و برم پخش، موزیک و شمع و سیگار ... به خودم می آیم. خیــــــــلی دیر شده. وسایلم را جمع می کنم، از در بیرون می زنم، شهر خلوتست ... ماشین، موزیک خوب، خیابانهای خالی... دلم نمی خواهد برسم.
کمالگرای بی کمالات
خیلی خوب است که ببینی ماشین امانتی ای که دسستت است، گلگیرش به شدت غر شده و حالت بهم بریزد و روی تو رفتگی دست بکشی تا مطمین شوی و ببینی که حقیقت دارد. دزدگیر را بزنی تا سوار ماشین شوی، ببینی از ماشین بعدی صدای دزدگیر می آید. آآآآآآآی کیف می کنی! آآآآآآآآی کیف می کنی!
می گوید" مانتو تون مشکل داره. نمی تونید وارد بشید. ما اینجا چادر داریم. اگر میخواید وارد بشید بدم سرتون کنیدگ
می گویم" ممن چادری نیستم و چادر سرم نمی کنم. حجاب و پوشش من هیچ مشکلی نداره. دیروز هم با همین پوشش اومدم و کارهامو چند ساعت انجام دادم. رفتار شما توهین آمیزه."
گوشی تلفن را برمی دارد و با جایی تماس می گیرد. گوشی را به من می دهد. نمی فهمم چه شد، فقط می فهمم که در حال فریاد زدن بر تلفن هستم
" من خودم مدرس دانشگاه هستم و با همین پوشش در چند دانشگاه تدریس می کنم و هیچ مشکلی هیچوقت پیش نیومده. سن و سالمم طوری نیس که دنبال این مسایلی که شما می کید باشم. دیروز هم با همین پوشش اومدم..."
"شما درست می فرمایید... پوششتون هم مشکلی نداره. فقط اون هلال کنارش مشکل داره. حالا شما بفرماییید سریع کارتونو انجام بدید"
... از خودم می ترسم!
می توان یک شاهکار ادبی را در چند ثانیه نابود کرد .
فلفل هم خوبه. پررنگ ترش می کنه ! هه ...
مرتیکه تنها کاریکه بلده تولید بچه س ...اسمشم گذاشته عشق!
لعنت به جو ... و آبش
گوساله ها .... گوساله ها ....
احتیاج به دریا دارم، که روی شنهای داغش سرم را بگذارم و به آسمان صاف و مرغ های دریایی نگاه کنم.
خـــــــــــــــــــستــــــــــــــــــــــــــه ام ... خیلی خــــــــــــستـــــــــــــه
فراموش کرده بودم یک روز بدون سردرد چگونه است. دیشب قبل از خواب قرص سردرد خوردم و صبح با یک حس جدید بیدار شدم. بدون سردرد. خیلی لذت بخش بود. به کلاس رفتم و با کلی انرژی کار کردم و شاگرد را روانه آزمون کردم. شاگرد شماره وکیلش را داد. لبخند روی لبهام نشست. بلافاصله به دندانپزشکی مراجعه کردم برای وقت ترمیم. دکتر می گفت
"Talkhak jan you need to take care of those two, asap"
"
I'm not gonna live that long to spend that much money on my teeth and I don't have it either
" :)))
اگر امروز بارون بیاد ...
هر بار که امید از دست می رود، تکه هایی از وجود آدم را با خودش می برد، تا جایی که دیگر امید مقوله ای بیهوده و زجر آور می شود.
در آن لحظه که که مغز پیام وقوع فاجعه را دریافت می کند تا زمانی که عکس العمل مناسب را پیدا می کند، برای چند لحظه فلج می شود. این چند لحظه برای بعضی ها چند ثانیه، چند دقیقه، چند ساعت، چند روز، چند ماه و برای بعضی ها چند سال طول می کشد. وقتی تعداد فاجعه ها زیاد می شود مغز دیگر درست عمل نمی کند. بی حس می شود. بی حس ِ بی حس.
چقدر امروز روز غمگینی است !
چقدر امروز دلم گرفته است!
خیلی بد است که جلوی چشمت بچه ای که چند دقیقه قبلش -اتفاقی- باهاش صحبت کردی با یک ماشین تصادف کند، وسط خیابان پرت شود و صدای جیغهایش را بشنوی. بدتر از آن اینست که به آمبولانس و پلیس زنگ بزنی بیایند، وقتی به پدرش زنگ زدی جریان را گفتی بگوید" من ماشین ندارم بیام؛ به مامانش بگید بیاد" و وقتی به مادرش زنگ زدی و جریان را گفتی با عصبانیت بگوید " من کشیکم نمی تونم بیام" .... سرش فریاد زدم "خانوم بچتو با آمبولانس تنهایی دارن میبرن بیمارستان. نمی تونی بیای؟؟؟؟؟؟؟؟؟" و بدترش این است که بچه گریه کنان بگوید" بهش بگید حالم خوبه نگران نشه"
صدای جیغهای بچه هنوز توی گوشم سوت می کشد و حالم را بد می کند. هی می خواهم تماس بگیرم و حال بچه را بپرسم، مامان و بابا سعی می کنند منصرفم کنند.
دنبال بهانه می گردم که حالم بد باشد. بده بد ...
فکر می کنم که دیشب خوابی بود
خوابی شیرین که در میان یک کابوس شبانه اتفاق افتاد
و من خودم را بیدار کردم
همانگونه که از کابوس برمی خیزم
سونات اشکها
اشکهایش نتهای موسیقی ست که بر پیانو نواخته می شوند. گاه آرام آرام و تک به تک... گاه با هجوم ناگهانی و درشت.
نمی دونم من سرم خوش بود یا واقعا آدمای توی سینما برای اولین بار در عمر من نزدیک دو ساعت جیکشون در نیومد؟!
نفس بریده ام.سالهاست پلکان بنایی را بالا می روم که بامش قعر دنیاست.
من نمی دونم وقتی چهار تا دست، گیره، ساکشن، چندین باند و کلی ابزار تو دهنت چپوندن چرا دندونپزشک باید هی سوالهای طولانی ای که جوابش بله/خیر هم نیست بپرسه؟!
امشب ذره ای، سر انگشتی، به اندازه گذشته مُردم.
جمعه بعدازظهر بعد کلاس بود. دلم گرفته بود. خیلی. با صدای نکره م زدم زیر آواز: سر اومد زمستون، شکفته بهارون ...