اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)
اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)

567

هربار خانم لام -استاد روس آوازم- به من می گوید" این نت رو باید از دیافراگم بخونی" طوری ناخودآگاه انگشتان دو دستم را بهم قفل می کنم که انگار اگر نکنم و آن نت را از دیافراگم ادا کنم، دیافراگمم پاره می شود و از سمت چپ به زمین پرت می شوم! فقط وقتی می فهمم چقدر محکم به هم چنگ زده اند که نت تمام شده و انگشتها از فشار سفید شده اند!

566

سیزده

دوازده

سیزده

565

داستان سی و شش کلمه ای

کشاورز شریفی بود. فقط محصولاتش را کلاغها نابود می کردند. از دستشان عاجز شده بود. تا اینکه یک روز جنازه زنش را -که کشت- بر صلیبی کشید و وسط مزرعه کوبید. کلاغها دیگر به آن مزرعه نیامدند.

.

564

به تخت می بستش

آرامبخش به خوردش میداد

کنارش روی لبه تخت می نشست

و با لبخندی کثیف برایش حرف می زد!

563

لعنت به این روزگار

لعنت ...

پیرم کرد

پیر

562

آقا این دکمه پازش کجاس؟؟؟؟!

562

آقا این دکمه پازش کجاس؟؟؟؟!