-
572
پنجشنبه 10 خرداد 1397 01:41
صورتش را بین دو دستش گرفت به چشمانش نگاه کرد و به پیشانی ش بوسه ای زد. تک شاخ زمین را زل زده بود، شاخش که از پشت مغز او بیرون زد را ندید.
-
571
شنبه 15 اردیبهشت 1397 02:40
من سنگم و تو میخ آهنین نرود نرود نرود
-
570
جمعه 7 اردیبهشت 1397 23:32
دستآورد از افتخاراتش این بود که بخاطر جنسیتش می تونه یه نقطه رو نشونه بگیره و بشاشه!
-
569
چهارشنبه 5 اردیبهشت 1397 14:18
اینجا مُرده هم که باشی می تونی خبرسازی کنی! #رضا_شاه
-
568
دوشنبه 3 اردیبهشت 1397 00:54
همه چیز طبق برنامه پیش رفت و من از پدر و مادرم بوجود آمدم و زاده شدم. گویا ازینهم عقبم و دور دورِ بی برنامگی هاییست که معلوم نیست از کی زاده شده اند!
-
567
شنبه 25 فروردین 1397 00:40
هربار خانم لام -استاد روس آوازم- به من می گوید" این نت رو باید از دیافراگم بخونی" طوری ناخودآگاه انگشتان دو دستم را بهم قفل می کنم که انگار اگر نکنم و آن نت را از دیافراگم ادا کنم، دیافراگمم پاره می شود و از سمت چپ به زمین پرت می شوم! فقط وقتی می فهمم چقدر محکم به هم چنگ زده اند که نت تمام شده و انگشتها از...
-
566
سهشنبه 21 فروردین 1397 01:05
سیزده دوازده سیزده
-
565
جمعه 17 فروردین 1397 02:17
داستان سی و شش کلمه ای کشاورز شریفی بود. فقط محصولاتش را کلاغها نابود می کردند. از دستشان عاجز شده بود. تا اینکه یک روز جنازه زنش را -که کشت- بر صلیبی کشید و وسط مزرعه کوبید. کلاغها دیگر به آن مزرعه نیامدند. .
-
564
جمعه 17 فروردین 1397 02:14
به تخت می بستش آرامبخش به خوردش میداد کنارش روی لبه تخت می نشست و با لبخندی کثیف برایش حرف می زد!
-
563
یکشنبه 12 فروردین 1397 22:59
لعنت به این روزگار لعنت ... پیرم کرد پیر
-
562
یکشنبه 12 فروردین 1397 22:57
آقا این دکمه پازش کجاس؟؟؟؟!
-
562
یکشنبه 12 فروردین 1397 22:57
آقا این دکمه پازش کجاس؟؟؟؟!
-
561
چهارشنبه 23 اسفند 1396 01:56
دیگر هیچ چیز سر ذوفم نمی آورد.نه شکوفه ها، نه باران، نه چهارشنبه سوری ... "شور و حال کودکی برنگردد دریغا"
-
560
دوشنبه 7 اسفند 1396 00:47
درد دل کنند و بشنوی و آنقدررررر دردت سنگین باشد که نتوانی درد دل کنی ...
-
559
دوشنبه 7 اسفند 1396 00:46
هاری یعنی دستت را که از سر دلسوزی بر سرش کشیدی و غذایش دادی گاز بگیرد.
-
558
شنبه 5 اسفند 1396 21:30
اگر مغز من جعبه سیاه داشت و میشد هرآنچه بر من گذشته را مرور کرد .....وای و وایلا!
-
557
شنبه 5 اسفند 1396 21:25
آنچنان زخمم می زنند که انگار تست استاندارد است تا بالاخره خورد شوم ! و من باز بلند می شوم تکه هایم را جمع می کنم زخم هایم را می دوزم سرم را بلند نگه می دارم و لبخندی چاشنی این همه تلخی می کنم!
-
556
دوشنبه 30 بهمن 1396 01:04
بهمن برای من مفهومی جز سیگار ندارد نه زمستان نه برف نه خواب فقط دود سیگار گند بهمن
-
555
دوشنبه 30 بهمن 1396 01:03
چندین بار پشت سرهم خسته ام
-
554
دوشنبه 30 بهمن 1396 01:01
در پس این نقاب در پس این پنجره چیزی نیست جز هیچی جز پوچی . . .
-
553
سهشنبه 24 بهمن 1396 02:30
آن هوایی که درش نفسم بند می آید هوای توست دلم که هوای تو را می کند ...
-
552
سهشنبه 24 بهمن 1396 00:21
سایه سیاه شوم سایه سیاه شوم سایه سیاه شوم ...
-
551
پنجشنبه 19 بهمن 1396 16:34
این کلاغهای سیاه حسودند این کلاغهای سیاه بدخبرند ازین کلاغهای سیاه برهانم ازین سیاهی ها برهانم
-
550
دوشنبه 18 دی 1396 03:02
هزاران بار بغضم را دردم را زاییدم و مرده به دنیا آمد
-
549
دوشنبه 18 دی 1396 03:00
کتاب دوست راز غم بغض زمان خسته تلنبار بریده آرزوی پایان
-
548
دوشنبه 18 دی 1396 02:55
دوست دارم جایی -مثلا ونزویلا یا چین- گم شوم. هیچکس را نشناسم. هیچکس مرا نشناسد. از تنهایی خفه شوم ولی از آشنا از پشت خنجر نخورم.
-
547
جمعه 8 دی 1396 23:04
دلت از سوگ گربه ای که بر جنازه جفت خونینش بر خیابان نشسته کباب می شود.
-
546
چهارشنبه 8 آذر 1396 02:07
دار باید زد شبهایی چنین دلگیر چنین طولانی چنین سرد
-
545
چهارشنبه 24 آبان 1396 00:57
هرروز صبح عاشقانه در آینه گیسوانم را شانه کردم تا روزی که ترک زلزله به من فهماند که آن آینه شیشه ای بوده منقش به نقش زنی که هیچ شباهتی به من ندارد با موهای بلوند و کوتاه. و من آنروز در آن ترک خودم را دیدم!
-
544
چهارشنبه 24 آبان 1396 00:54
چه نامه ها که به خودم نوشتم و چه جوابها که نگرفتم من کاغذ من قلم و من خطهای سفید