اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)
اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)

349

پسته تازه، توت فرنگی؛ لیموناد یه نفره و صد گرم کالبا با هایکو های کیارستمی ... دهنم سرویسه !

348

پاییز که می آید طوری تنهایی ها و دلتنگی هایم را زیر ذره بین می برد که دلم میخواست هیچوقت پاییز نمی آمد.

347

برای غذا سرم ساختن. برای خواب هنوز سرمی نساختن؟!

346

وقتی انقدر مصاحبه به مرحله خسته کننده ای رسیده و متقاضی تدریس دارد چرند بهم میبافد که به سرت میزند بجای فریاد زدن، توی وبلاگت خودت را تخلیه کنی.

345

چسب زخم یعنی روی زخمهایش بگذاردت و وقتی زخمهایش خوب شد، بِکَنَد دور بیندازدت!

344

"دستشویی رفتی؟"
با بعضیا قبل دسشویی رفتن نباید صحبت کرد چون اون کاریو که باید تو دسشویی انجام بدن، رو شما انجام میدن!

343

دو صبح میخوابم. شش صبح  بیدار میشم. هرچی با تخت و بخت کلنجار میرم دیگه خوابم نمی بره. بلند میشم قهوه درست می کنم سیگار می کشم و دوش می گیرم تا یه روز دیگه رو رسما شروع کنم.

342

وقتی لاشه ای بیش ازت نمونده و باز از همونم یکی میاد میکنه و میره میشه لاشخور! الان معنیشو خیلی بهتر می فهمم.

341

اینجا بهم تقویم نمی دن. ممنوعه. یه روز که کف اتاق استفراغ کرده بودم و پیرمرد نظافتچی اومده بود تمیز کنه ازش پرسیدم "امروز چند شنبه س؟"

گفت "سه شنبه" ازون روز خودم تو ذهنم روزا رو می شمرم. امروز شنبه س. ساعت دوازده و خورده ای. شنبه ها ساعت دوازده پرستار میاد قرص سبز رنگ کوچولو رو بهم میده. یکشنبه ها قرص صورتیه. دوشنبه دو تا قرصه. سه شنبه ... می بینی ؟ هفته م از روی قرصها معلمومه!

340

نمی ماتد

نمی داند
نمی فهمد

339

از سر بی کسی ..

338

فحش و بد و بیراه ....

338

وقتی زیاده روی می کنی فقط خدا خدا می کنی که گند نزین    .... فردا مفلوم میشه !

337

باید مرزهایت را با بقیه دنیا مشخص کنی لعنتی !

336

گاهی آدم به جایی می رسه که لیوانو هم نمی بینه .... من همون جام
یه دلیل هم نمی تونم پیدا کنم که جراا باید زندگی کرد

ولی 567 تا دلیل دارم که چرا نباید زندگی کرد...

335

اونقدی که دیندارهای دور و برم کثافتکاری و هرزگی می کنن، -برخلاف تصور عام- بی دینهای دور و برم نمی کنن. این دیندارهای بدبخت از بس قحطی کشیدن یا به خودشون قحطی دادن دیگه کنترل نفسانیاتشون از دستشون در رفته و به هر حربه ای دست میندازن واسه کلاه شرعی! از دروغ و وعده وعید بگیر تا تحدید و ارعاب!

334

از سر کنجکاوی یه شیشه آبمعدنی خریدم از نروژ اومده، سی هزار تومن. سعی می کنم موقع نوشیدن به دونه دونه اکسیژنها و هیدروژنهاش خوب توجه کنم.

333

من اینجا بس دلم تنگ است میم امید جان

چرا امید؟ دلم میخواست همین الان سر مزارت بودم شمع برات روشن می کردم ...

332

where

غم نباشه
:( 
...
که هس
...

331

یه جوری انقد دلم گرفته که فکر می کنم امشب سکته می کنم ... امیدوارم بوز داشته باشم واسه شب!

330

اینطور بهتر است
که من از دنیا یک دنیا دور باشم و

نقطه عطفمان همین سیگاری باشد

که ساعت دو و چهل و پنج دقیقه بامداد می کشم

آری! اینطور بهتر است!

329

_روبراهی؟

_روبه یه راهی هستم. اما اینکه راه راست باشه یا درست نمی دونم!

328

رکورد خودمو زدم. در یک ساعت با شش نفر دعوا کردم، با یکی نزدیک به دست به یقه شدن. فرودگاه نیس که، غربتخونه س!