اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)
اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)

115

من در تمام زمانی که آدمها مرا بزرگ می کردند کوچک بودم و کوچک ماندم.تنها در تنهایی من بود که رشد کردم و بزرگ شدم.

114

وارد اتاق می شود.
< داره بارون میادا! بریم بیرون؟ >
< سرم داره می ترکه، پاییزو هم دوس ندارم > 
کلاهی که روی سرم کشیده ام را بیشتر روی چشمهایم می کشم. از اتاق بیرون می رود و با یک لیوان چای خوش عطر برمی گردد، روی لبه تخت می نشیند و چای را روی سرتختی می گذارد. لبخند می زند:
<پاییز ینی همین دیگه>

113

دلم می خواهد یک روز بالا بیاورم

تمام غمهایم را

در یک توالت فرنگی

که سیفونش خوب کار می کند !

112

وقتی حافظه ت ضعیفه و آسیب دیده، هی فراموش می کنی. اتفاقا رو، آدما رو ... گاهی خوبه و گاهی بد ... وقتی بد میشه که یادت میره از کدوم آدما باید دوری کنی و هی ازشون ضربه میخوری وهی یادت میره !

111

زندگی را باید کــَــــــرد !

110

یه روزایی تو پاییز هست که دلت میخواد یه گوشه در آرامش بشینی و هیچکسو نبینی و فقط از دور نظاره گر همه چی باشی. خیابونها،‌ آدمها، درختها، ماشینها، تیرهای چراغ برق... فقط و فقط نگاه کنی و آروم آروم قهوه داغتو بنوشی و سیگارتو بکشی !‌

109

بیست و پنج دقیقه بیشتر به خودم وقت خواب دادم ... بیست و پنج دقیقه!

108

انگار که هیچ کس منتظرشان نیست
و ناراحت مرگشان نمی شود

 آرام آرام به زمین می افتند
برگهای زرد

برگهای قهوه ای

107

بخاری دفتر را روشن می کنم. یک لیوان بزرگ چای ارل گری درست می کنم و می نشینم تا بنوشم، در میزنند.
<بفرمایید> 
همکار با یک تکه گنده کیک وارد دفتر می شود و نیش من تا بناگوش باز می شود...

106

وقتی در خرید اینترنتی می خوای قیمت چیزی رو بپرسی، در تایپ پیغام خیلی خیلی دقت کن.

"این چنده؟" می تونه یه فاجعه بسازه !!!

105

آن زنی که می رقصید خوب می دانست که مرده است !

104

بچه جان هنوز کار داره تا شما به مقام گرگ اعظم برسی !