اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)
اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)

454

باران باریدنش گرفت

من نیز

453

منفی درجه سردست

دنیایم

دستهایم

شبهایم

452

عمر سفیدی کم است

...
کمی  که به درازا بینجامد

451

می توانم به افکار بیهوده-باکره ات تجاوز کنم
و تو همانقدر بیم بکارتت را داری که دخترکی نوجوان

450

در خواب برف می بارید

"با من بمان"

چشمانم را گرفتم

لبخندی تلخ

سردردی کشنده

کور کننده.

امروز را سر کار بروم یا بمیرم؟

امروز باران می بارد.

449

لعنت به قانون نسبیت که صبح موقع همیشگی بیدار می شوی، همان کارهای همیشگی را انجام می دهی با همان سرعت همیشگی و وقتی چشمت به ساعت می افتد می بینی ده دقیقه دیگر باید در کلاس باشی و هنوز خانه هستی و لعنت به قانون مورفی که کیفت را برمیداری و با سرعت از اتاق بیرون می آیی و پشت سرت صدای افتادن چیزی را می شنوی. قفسه سی دی ها در اثر برخورد کیف افتاده و تمام سی دی ها کف اتاق ولو شده. با عجله جمع می کنی و در ماشین می پری. به میدان می رسی و  ابلفضل ... ترااااافیک ... دیر می رسی.

448

دلم برای خودش گرفته و دلم برای خودم می سوزد.

447

از دل برود هر آنکه از دیده رود. آره دوس داشتنه ممکنه بره ولی زخم با ندیدن از بین نمیره. هربار هم دوباره بیاد جلو دیده زخمه درد می گیره.