اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)
اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)

484

نیمه شب بود. هوا سرد بود. خانه با نور کمی روشن شده بود. مرد لیوان چایش را روی میز گذاشت.

"عاشق صدای مرغای دریایی ام. شبا هم روی دریا پرواز می کنن و صدا میدن" جوابی شنیده نشد. 

" من میخوام شیرجه بزنم تو دریا ... این مرغای دریایی دیوونم کردن" 

رب دشامبرش را در آورد و با یک شورت از ایوان بیرون رفت. همه همسایه ها خواب بودند و هیچ کس قیافه خوشحال و راضیش را که از جلو پنجره ها یک به یک پایین می رفت ندید. خیابان هم خلوت بود. نیمه شب بود . هوا سرد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد