با دوست ساکن خارج بعد مدتها گپ و گفتی می زنم. از روزمره هایمان می گوییم. از سردرد، از صبحانه، از آدمها. می گوید بخاطر صبحانه خوب یک هتل داوری یک جشنواره را قبول کرده و می خندیم. برای سردردهای مداومم چای زنجفیل توصیه می کند و با دقت طرز تهیه اش را توضیح می دهد. چای را چند لحظه پیش سرکشیدم و از طعمش لذت بردم. سردرد به کنار.