"زندگی ام را شبها از دهان بالا می آورم و روزها همان حجم را شیاف می کنم"
"این روزها اگر من به هر دلیلی مردم، این مرگ مرا بمنزله خودکشی تلقی کنید"
ادامه...
آقای رییس زنگ می زند. دلش برایم سوخته. یک ساعتی از کار و آدمها و بازار کاری و رقابت کاری و این در و آن در صحبت می کندو من سعی می کنم صدا و بینی گرفته ام را متوجه نشود و یک ساعتی صحبت می کنیم. قطع که می کند باز ....