"زندگی ام را شبها از دهان بالا می آورم و روزها همان حجم را شیاف می کنم"
"این روزها اگر من به هر دلیلی مردم، این مرگ مرا بمنزله خودکشی تلقی کنید"
ادامه...
دوستت احتیاج به حضور تو دارد ولی نمی توانی کنارش باشی. به هزار و یک دلیل. با ترس و لرز احوالش را می پرسی و روبراه نبودنش را با تمام وجودت حس می کنی. اما وجودت خودش یک مشکل است ... انقدر پیچیده است که در خودت گره می خوری. کوره کور!
یپ دقیقا
بد وضعیتیه !