"زندگی ام را شبها از دهان بالا می آورم و روزها همان حجم را شیاف می کنم"
"این روزها اگر من به هر دلیلی مردم، این مرگ مرا بمنزله خودکشی تلقی کنید"
ادامه...
دلتنگی هام گاهی یه شکلهای هندسی عجیب و غریبی دارن که به هیچ نحوی از هیچ روزنه بدنم نمی تونن خارج شن. مثه الان که هشتصدضلعی نامنتظم فضایی هست و فقط وجودش درونمو می خراشه و خارج هم نمیشه!
چه تصویر زجرآوری. اینارو میشه حال مذخرف این مثلا عید هم نسبت داد :دی
دقیقا همین حال مزخرف عیده !