اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)
اسپرسو نیمه شب

اسپرسو نیمه شب

تلخ با طعم اسپرسو (کاغذ کاهی و خودکار مشکی سابق)

57

با الف می ریم سینما "دوران عاشقی". به نسبت فیلمهایی که در مدت زیادی در سینما دیدیم فیلم خوبیست. در طول فیلم من از گرسنگی مدام غر می زنم و هر صحنه فیلم که غذا نشون می ده-که زیاد هم هست-  زمین و زمان رو فحش بارون می کنم. ساعت دوازده و نیم فیلم تموم می شه. از در که بیرون می ریم تازه متوجه می شیم که ماشین رو درست جلوی در پارک کردم.  به هم نگاه می کنیم و پق می زنیم زیر خنده ."الی دیرت نمیشه بریم یه جا یه چی بخوریم؟ خیلی گرسنمه" موافقت می کنه و بدون اینکه جای خاصی تو ذهنمون داشته باشیم به خیابونی می ریم که شیش هفت تا رستوران کنار هم داره. قرار می ذاریم از اولی شروع کنیم بپرسیم کدوم یکی غذا داره و اگه هیچکدوم نداشت بریم خونه. اولی اسمش نوستالویچه . وارد می شیم. گارسن سرش رو روی میز گذاشته و خوابیده. پسر جوونی از پشت صندوق سرش رو بالا می آره.

 "آقا غذا دارید؟"

"بله بفرمایید، درخدمتیم" خوشحال می شینیم دوتا ساندویچ شنیتسل سفارش می دیم با سیب زمینی. سیب زمینی های داغمون که می رسه موزیک قدیمیش رو هم بلند می کنه. روی دیوارش کلی عکسهای قدیمی ه. کلی کیف می کنیم و می خندیم. به الف می گم "الی! چقد برنامه های یهویی بیشتر میچسبه! بیا تو برنامه هامون این یهویی هاشو بیشتر کنیم" می خنده و با سر موافقت می کنه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد